قوانین کادر بندی در عکاسی
وقتی از قانون حرف میزنیم، اولین چیزی که به ذهن همه ما خطور میکند دستوراتی است که باید بدون چون و چرا اجرا شوند. حقیقت این است که هنر نمود آزادی و خلاقیت است و همه میدانیم که عکاسی یکی از شاخههای هنر محسوب میشود. همه اینها را گفتم تا بدانید نباید اجازه بدهید قوانین کادربندی در عکاسی جلوی خلاقیت شما را بگیرد.
قوانین کادر بندی در واقع اصولی است که از تجربه عکاسان مختلف جمع آوری شده تا به شما کمک کند خلاقیت خود را بهتر به کار بگیرید. البته که صحبت کردن از تمام این قوانین در این مقاله ممکن نیست! پس به سراغ مهمترین آنها خواهیم رفت 🙂
چرا قوانین کادربندی در عکاسی از اهمیت زیادی برخوردارند؟
عکسی که به خوبی کادربندی شده باشد جذابیت بیشتری برای چشمهای ما دارد. ممکن است عکسی که گرفتهاید، فوکوس یا نورپردازی عالی داشته باشد اما بدون کادربندی مناسب نمیتوانید انتظار گرفتن یک خروجی عالی داشته باشد.
ترکیب بندی مناسب در عکاسی به بیننده کمک میکنند سوژه شما را به شکلی ببیند که شما میخواهید. این باعث میشود تا بیننده درک بهتری از تصویر و حس و حال آن در زمان عکاسی داشته باشند. اهمیت این اصول زمانی بیشتر شد که عکاسان خلاق با آزمون خطا توانستند الگوهای ذهنی انسان به هنگام نگاه کردن به تصاویر مختلف را رمزگشایی کنند.بد نیست این را هم بدانید که کادربندی تنها به عکاسی محدود نمیشود و تمامی آثار هنری بزرگ از این اصول بهره میبرند! حالا که با اهمیت اصول ترکیب بندی آشنا شدیم، بهتر است مستقیم به سراغ مهمترین آنها برویم…
قانون یک سوم یا Rule of thirds
در میان تمام اصول ترکیب بندی، قانون یک سوم از همه مشهور است و تقریبا هر کسی که با دوربین عکاسی کار کرده باشد آن را میشناسد. این نوع کادربندی که جزو آموزشهای اولیهای است که به عکاسان داده میشود، پیچیدگی خاصی ندارد و اکثر دوربینهای حرفهای و غیر حرفهای راهنمای شبکهای این اصل را در خود جای دادهاند.
کاملا درست حدس زدید! این اصل همان خطهای عمودی و افقی است که منظره شما را به 9 قسمت تقسیم میکنند. ابتدا به خطوط عمودی نگاه کنید. چهار نقطهای که این خطوط در آنها قطع شدهاند را میبینید؟ این نقاط در هر یک سوم تصویر قرار گرفتهاند؛ در نتیجه قرار دادن سوژه روی هر کدوم از این خطوط میتواند به تصویر زیبایی بیشتری ببخشد.
حالا به خطوط افقی نگاه کنید. قرار دادن سوژه یا قسمتهای مهم آن در میان خطوط افقی بالایی و پایینی نسبت به زمانی که سوژه خود را در خطوط میانی قرار میدهید، جذابیت بیشتری برای بیننده ایجاد میکند.
قاب سازی یا Framing
اصل قاب سازی یا Framing یکی دیگر از قوانین کادربندی در عکاسی است که میتواند بیننده را مجذوب خود کند. قطعا این قابها ربطی به قابهای فیزیکی که برای آویزان کردن عکسها از آنها استفاده میکنیم ندارند. اینجا منظور قابهاییاند که چشم بیننده را به سمت سوژه هدایت میکنند. این قابها میتوانند مانند پنجرهها ساخته انسان باشند، یا شاخههای درختی باشند که یک قاب طبیعی ایجاد کردهاند.
قانون تکرار یا Repetition
المانهای که در کادر عکس بیشتر از یکی دو بار تکرار میشوند، عکس را برای بیننده جذابتر میکنند. این تکرار الگویی را در عکس ایجاد میکند که تماشای ان برای مغز ما انسانها لذت بخش است. علاوه بر این تکرار یک الگو در کادر، چشم بیننده را به سمت سوژه شما هدایت میکند. رنگها، اشکال و یا حتی اشیا را میتوان به هنگام کادر بندی تکرار کرد.
خطوط هدایتگر یا Leading Lines
خطوط هدایتگر یا Leading Lines یکی از قوانین ساده کادربندی در عکاسی به حساب میآید. استفاده از این قانون خیلی ساده است و بعد از آشنایی با آن چشمانتان میتوانند به راحتی این خطوط را پیدا کنند. خطوط هدایتگر مثل پیکانهاییاند که چشمان بیننده را به سمت هدف هدایت میکنند.
این خطوط میتوانند ناهمواریهای یک کوه، خطوط دست شما، رودخانهها یا جادهها باشند! گاهی اوقات عکاسان از این خطوط برای راهنمایی چشم بیننده به خارج از کادر نیز استفاده میکنند. فلسفه خطوط هدایتگر بسیار ساده است؛ چشم ما ترجیح میدهد خطوط را دنبال کند.
فضای منفی یا Negative Space
به فضای خالی اطراف سوژه، فضای منفی یا Negative Space گفته میشود. این فضای خالی که معمولا در عکاسهای با ترکیب مینیمالیسم استفاده میشود، به سوژه اجازه میدهد تا به دور از شلوغی نفسی تازه کند! استفاده از فضای منفی در کاربندی سوژه را خاصتر میکند و باعث جذابیت آن میشود.
فوکس انتخابی یا Selective Focus
یکی دیگر از عالیترین روشهای جلب توجه بیننده به سمت سوژه در قوانین ترکیب بندی فوکس انتخابی است. در این روش پس زمینه سوژه تار و بلوری میشود و تضادی را به وجود میآورد که باعث بیشتر دیده شدن سوژه میشود.
فوکس انتخابی یکی از محبوبترین قوانین کادربندی برای عکاسی پرتره است. فیلتر بوکهای که در اکثر گوشیهای هوشمند امروزی میبینید بر مبنای همین قانون طراحی شده است.
تقارن یا Symmetry
انسان به طور طبیعی از تماشای اشکال متقارن لذت میبرد. پس چرا نباید از این قانون ساده در عکاسی استفاده کرد؟! حقیقت این است که استفاده از تقارن در عکسها نتایج بسیار جذابی از خود به جای میگذارد. البته گاهی هم میتوان تقارن را شکست و بیننده را به سمت سوژه کشاند.
اگر به دور و اطراف خود نگاه کنید متوجه میشوید که بسیاری از ساختههای بشر و طبیعت تقارن دارند. پس برای پیدا کردن تقارن و استفاده از ان در کادربندی عکس خود مشکلی نخواهید داشت.
مثلثها یا Triangles
اشکال مثلثی شکل هر کجا که باشند کششی پویا در تصویر ایجاد میکنند! همین باعث شده تا مثلثها نیز به یکی از کادربندیهای جذاب عکاسی تبدیل شوند. بالاتر هم به این نکته اشاره کردیم که مغز ما انسانها خطوط را دنبال میکند؛ پس چه بهتر از مثلث که نه تنها میتواند خطوط را به یک سمت هدایت کند، بلکه قادر است نقش یک پیکان را نیز بازی کند.
قطعا وقتی از استفاده از مثلثها در ترکیببندی صحبت میکنیم قصد نداریم دنبال مثلثهایی واضح در اطراف سوژه خود بگردیم. این مثلثهایی که ما از آن صحبت میکنیم میتوانند در حالت نشستن، طرح روی لباس یا هر چیز دیگری نمایان شوند.
پر کردن فریم Fill the Frame
یادتان هست کمی بالاتر راجع به فضای خالی حرف زدیم؟ پرکردن فریم دقیقا برعکس ایجاد کردن فضای منفی در یک عکس است. این تکنیک که به معنای واقعی سادهترین روش ترکیب بندی محسوب میشود، مختص افرادی است که تازه مشغول عکاسی شدهاند. البته این سادگی نباید باعث شود ارزش این تکنیک را فراموش کنیم.
اگر احساس میکنید پس زمینه شلوغی دارید که میتواند حواس بیننده را از سوژه پرت کند، بهتر است کل تصویر را با سوژه پر کنید. برای مثال هنگام عکاسی از اشخاص میتوانید تمام تصویر را با چهره آنها پر کنید.
سادگی و مینیمالیسم (Simplicity)
سادگی و مینالیسم تکنیک جذابی است که حس آرامش را به بیننده تصویر القا میکند. در عکسهایی که هنگام گرفتن آنها از این تکنیک استفاده شده خبری از خطوط هدایتگر یا الگوهای مختلف نیست. تنها چیزی که به چشم میخورد سوژه در میان یک فضای خالی است. یکی از رایجترین راهها برای پیاده کردن تکنیک سادگی، نزدیک شدن به سوژه یا زوم کردن روی آن است.
قانون فضا یا Rule of Space
قانون فضا یکی دیگر از قوانین کادربندی در عکاسی است که برای زندهتر کردن تصویر به کار میرود. اگر بتوانید به سوژه خود به اندازهای فضا دهید که در صورت داشتن توان جابهجایی بتواند به صورات آزادانه در تصویر حرکت کند، قانون فضا را رعایت کردهاید.
در واقع باید فضای خالی مقابل سوژه خود ایجاد کنید تا بیننده بتواند ادامه حرکت سوژه را در تصویر، تصور کند. این تکنیک نیز بر اساس الگوهای ذهنی ما شکل گرفته است چرا که ذهن ما با دیدن فضای مناسب برای حرکت، سعی میکند آن را پیشبینی کند.
اکثر مواقع به هنگام استفاده از تکنیک قانون فضا، فضای خالی جلوی سوژه ایجاد میشود. با این همه در برخی از تصاویر، عکاس برای به نمایش گذاشتن پایان داستانی که تصویر میگوید پشت سوژه را خالی میکند. خالی کردن پشت سوژه بدون در نظر گرفتن داستان تصویر میتواند به یکی از اشتباهات عکاس تبدیل شود.
قانون اعداد فرد یا Rule of odds
شاید عجیب باشد اما اعداد فرد میتوانند نقش مهمی در ترکیب بندی عکاسی بازی کنند. احتمالا با خود فکر میکنید که این تکنیک به طور کامل با تکنیک استفاده از تقارن در تضاد است! کاملا درست فکر میکنید اما هر کدام از این تکنیکها اگر در موقعیت مناسب خود به کار گرفته شوند، عکسهای بینظیری ثبت خواهد شد.
در این تکنیک هم پای الگوهای ذهنی ما انسانها در میان است. ذهن ما به هنگام مواجه با اعداد زوج در تصویر، تمرکز خود را از دست میدهد. این در حالی است که اعداد فرد میتوانند علاوه بر آرام کردن ذهن، با جمع شدن کنار سوژه، آن را برای بیننده جذابتر کنند.
المانهای متعادل کننده یا Balancing Elements
وقتی سوژهای قدرتمند در پیشزمینه دارید، داشتن یک سوژه کوچکتر در پسزمینه به عنوان یک المان متعادل کننده عمل میکند و به تصویر هارمونی میبخشد. این تکنیک بیشتر به صورت ترکیبی با قانون یک سوم به کار برده میشود اما میتوان آن را با اکثر تکنیکها ترکیب کرد. عناصر متعادل کننده تصویر را برای بیننده جذابتر و آرامتر میکنند.
عمق یا Depth
همانطور که پوشیدن پیراهن روی تیشرت میتواند لباس شما را جذابتر کند، ایجاد لایههای مختلف در عکس نیز میتواند به تصویر عمق و جذابیت بیشتری ببخشد. البته عکسها دو بعدی هستند و ایجاد لایه و عمق دادن به آنها، به مراتب از پوشیدن پیراهن روی تیشرت سختتر است 🙂
یک عکاس میتواند با ایجاد پیش زمینه، لایه میانی و پس زمینه به تصاویر خود عمق ببخشد. با اینکه این لایهها در عکس روی یکدیگر قرار میگیرند و همپوشانی دارند ذهن ما قادر است لایههای مختلف و عمق تصویر مشخص کند.
زوایه دید یا Viewpoint
یکی دیگر از راههای جذاب کادربندی در عکاسی، تغییر زاویه دید است. تغییر موقعیت شما و در نتیجه تغییر زاویه عکسبرداری میتواند تصویر متفاوت و جذابتری خلق کند. برای مثال عکس گرفتن از پایین یا ارتفاع از سوژه میتواند اثر کاملا جدید خلق کند که بیننده را در خود غرق میکند. نماهای مختلف و جدید برای ذهن ما نیز تازگی دارند. همین تازگی و نوآوری است که به جذابیت عکس اضافه میکند.
قانون راست به چپ نظریهای وجود دارد که میگوید ما تصاویر را از راست به چپ ( در انگلیسی از چپ به راست) و به همان روشی که متن را میخوانیم، میبینیم. به همین دلیل، پیشنهاد میشود که هر حرکتی که در عکس به تصویر کشیده می شود باید از راست به چپ جریان داشته باشد. البته که این فرضیه درباره زبانهای دیگر نیز صدق میکند و اصل و ریشه آن به همان زبان انگلیسی برمیگردد.
رنگها
این مورد از قوانین کادربندی در عکسها شاید بدیهی به نظر برسد اما کار سادهای نیست. دانستن اینکه کدام رنگها به خوبی در کنار یکدیگر قرار میگیرند یا رنگهایی که اثر یکدیگر را خنثی میکنند به شما کمک میکند تا به درستی از رنگها در ترکیب بندی خود استفاده کنید.
برای مثال یک تصویر سیاه و سفید را تصور کنید… اولین چیزی که بعد از دیدن این تصویر به ذهن شما خطور میکند قدیم بودن آن است. رنگها میتوانند احساسات مختلفی را درون بیننده خود زنده کنند. از همین ویژگی رنگها میتوان برای افزایش جذابیت عکسها استفاده کرد.
کلام آخر
در این مقاله با انواع مختلف قوانین کادربندی در عکاسی آشنا شدیم. نکتهای که دانستن آن اهمیت زیادی دارد این است که برای به کارگیری خلاقیت در عکاسی باید ابتدا با قوانین و اصول آن آشنا شوید. از ترکیپ و زیرپا گذاشتن همین قوانین است که میتوان تکنیکهای جدید و خلاقانه ابداع کرد.
یکی از موفق ترین و محبوب ترین چهره های اینستاگرام و صاحب بزرگترین صفحه آموزش عکاسی با بیش از سه میلیون فالوور در اینستاگرام.